دانلود رمان موژان من به قلم مهرسا.م با لینک مستقیم، نسخه کامل پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا با بهترین فونت pdf , apk
داستان این رمان طنز و عاشقانه، راجع به زندگی دختری به اسم مُوژاناست که عروسیش و به هم میزنه چون که از بچگی عاشق پسر عموش بوده و آرزوی ازدواج با اون و داشته. حالا باید دید تقدیر چه سرنوشتی رو براش رقم زده …
زانوهام و توي بغلم گرفته بودم و با چشماي پر اشک خیره شده بودم به دیوار رو به روم. همه جا سكوت بود و سیاهي. تنها نوري که اتاق و روشن میكرد نور چراغ خیابون بود که توي اتاقم میخورد. از ظهر تا حالا خودم و توي اتاقم حبس کرده بودم. هنوزم همون لباسا تنم بود. نگاهم روي لباسم سر خورد. لباس عروس سفیدي که هر دختري آرزوشه یه روزي این لباس و تنش کنه. ولي من چیكار کردم؟ شبي رو که هر کس آرزوش و داره خراب کردم.
با زانوهاي لرزون از جام بلند شدم. رو به روي آینه ي قدي اتاقم قرار گرفتم. انقدر اشک ریخته بودم که همه ي ریملم روي صورتم ریخته بود. چشمام قرمز شده بود و سرم به شدت درد میكرد . یک ساعتی شده بود که سر و صداها خوابیده بود. مامان کم مونده بود سكته کنه! شاید باورش نمی شد دختر کم عقلش شب عروسی همچین کاري رو بكنه. باز عكس العمل بابا بهتر و خونسرد تر بود.
باید اول از همه از شر این لباسهاي مسخره راحت میشدم. لباسایي که حتي توي انتخابشونم نقشي نداشتم. از هر چیزي که با پول رادمهر خریده بودم، متنفر بودم. البته اون که تقصیري نداشت. از کجا می تونست احساس من و بخونه؟ جالبي داستان اینجا بود که حتي سراغمم نیومد که ببینه واسه چي توي جشن عروسي خودم نیومدم! شایدم براش مهم نبوده! شاید از روير اجبار میخواسته تن به این ازدواج بده.