دانلود رمان سلطنت به قلم فاطمه افکاری با لینک مستقیم، نسخه کامل پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا با بهترین فونت pdf , apk
داستان درمورد خواهرزاده ی شاهِ است که تنها ۱۶سال سن دارد و به همراه ۴ خواهرش، برای ازدواج خواهر بزرگترش با ادوارد شاه آیند،ه به قصر می آیند … اما مری می فهمد که خواهر بزرگترش باکره نیست و نمیتواند با شاه ازدواج کند …به دنبال راهی است تا خواهرش را نجات دهد …ودر یک شب نحس ادوارد به مری دست درازی میکند…و مری مجبور به ……
جیغ بلندی کشیدم …. احساس میکردم کمر به پایینم الان کنده میشه …دلم میخواست همون لحظه بمیرم …احساس خیسی خون روی پاهای برهنه ام منو آزار میداد …صدای ماریا بلند شد
+یکم دیگه بانوی من …تحمل کنید ملکه ی من ….
اشکام صورتمو خیس کرده بود…جیغ بلندی کشیدم …برای یه دختر اونم ۱۸ساله زایمان سخته ..خیلی سخته … درد طاقت فرسایی بود … خواهرم رز کمی دستم را فشرد و گفت
+مری یکم تحمل کن ..تو داری وارث این سلطنت رو به دنیا میاری..
با پیچیدن درد شدیدی پایین شکمم،جیغ بلندی کشیدم..
-ازت متنفرم …..ازت متنفرم .
رز با پارچه عرق صورتم رو پاک کرد و گفت
+آروم باش مری …
با گریه گفتم: چطوری آروم باشم ؟؟؟ دارم میمیرم….
قابله بعد از مدتی گفت: بانوی من داره میاد… داره میاد …