دانلود رمان سراب من به قلم فرناز احمدلی با لینک مستقیم، نسخه کامل پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا با بهترین فونت pdf , apk
عماد بوکسور معروف، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و نا ارومِ… بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله. انقد عصبی و خشن که همه مدیر برنامه هاش سر یه هفته فرار می کنن و خودشونو گموگور می کنن تا وقتی که پای سراب به عمارتش باز میشه. مدیر برنامه جوون و آرومی که طلاق گرفته و یه دو قلو داره دختری که زندگیش بخاطر عقاید قدیمی یسریا جهنم شده تنها چیزی که می خواد خوشبختی و آرامش بچه هاشِ…
تیام با لبخندی شیرین گفت: غذای مورد علاقه منو درست کردی مامان… عماد با اخم گفت: نخیر بخاطر من درست کرده. سراب با چشمای گرد شده نگاش کرد. قیمه رو همه دوست دارن بخورید؛ رامان چنگالشو از زیر میز تو پای عماد فرو کرد. بی توجه به اخمش آروم گفت: بچه بازی در نیار خر گنده آبرو برامون نزاشتی…..با بچه کل کل می کنی؟!؟؟!
عماد دستشو محکم پس زد و باعث شد آخ بلندی بگه. خوبی؟! رامان دستشو ماساژ داد: اره خر گازم گرفت …تیارا گیج نگاش کرد ولی اینجا که خر نداریم…….سراب که خوب منظور حرفشو فهمیده بود با خنده غذاشو خورد. داریم عزیزم نامرعی ولی…… تیارا : مامان خر نامرعی داریم مگه؟؟؟؟؟ سراب : نه عزیزم غاتو …بخور… بچه ها مثل همیشه سریع سیر شدن و عقب کشیدن. عماد: به خودت رفتن…..هوم ؟!؟!
مثل خودت کم غذان …. مجبورشون کن یکم بیشتر بخورن اینجوری ضعیف می مونن…..رامان با شیطنت نگاش کرد. بابای خوبی میشی… باید سریع تر و است آستین بالا بزنم…. آتیشتم تنده. سریع میر….. مشت محکم عماد رو زانوش نشست از درد قرمز شد….. سراب با خنده به لیوان آب ریخت گذاشت کنارش؛ اما عماد برداشت و یه نفس رفتش بالا
دهنت سرویس عماد دیگه نمی تونم راه برم…… عماد دهنشو پاک کرد ولی هنوز میتونی حرف بزنی…