دانلود رمان تاریک ترین بوسه به قلم جنا شوالتر با لینک مستقیم، نسخه کامل پیدیاف، اندروید، آیفون، جاوا با بهترین فونت pdf , apk
اون به عنوان تاریک ترین جنگجو شناخته شده بود. مالک هامیت، مِریا. پادشاه مردگان. بیشتر از همه ی اینا بود، چون اون ارباب دنیای زیرین بود. مدت ها پیش جعبه ی پاندورا روباز کرده بود، جعبه ی قدرتمندی که از استخوانای یه الهه ساخته شده بود و گروهی از شیاطین رو روی زمین رها کرد.
صدای پاریس داد میزد چون هیچ کسی آزادانه با جنگجوی ترسناک نمیپره. حتی با اینکه میدونست پاریس نمیخواد بی ادب یا دردناک بی رحم باشه و فقط واقعیت رو بیان کرده، بازم عصبیش کرد. بهشون خیره شد، به تک تکشون. به جز لوسین. اونو نادیده گرفت. ممکن بود خرد شه اگه هنوز چهره اش سرد یا بی احساس باشه. بازجوییه؟ دیدمش به نظرم جذاب اومد پس دنبالش رفتم.
اینم از کشف بزرگتون. پایان داستان. همه جنگجوها دست به سینه شدن، یه جور عمل عه آره تو که راست میگی . متوجه شد که دورش نیم دایره زدن حتی با اینکه اصلا ندید حرکت کنن. به سختی تلاش کرد که جلوی چرخوندن چشماش رو بگیره. تو واقعا اونو نمیخوای. هممون اینو میدونیم.پس بهمون ریسگفت: بگو چی میخوای قبل اینکه مجبورت کنیم بهمون بگی.
وز وز خوشحالی آنیا هم دود شد رفت هوا. مهم نیست؟ بی اهمیته؟ چطور جرئت میکنه همچین چیزی بگه؟ یه مه قرمز جلوی چشماشو گرفت. این باید همونجوری باشه که مامانم همیشه حس میکرد. تقریبا همه ی مردایی که به سمتش برده وقتی از سیر میشدن اهانتاشونو به طرف زن پرتاب میکردن. میگفتن آسون بود.برای هیچ کار دیگه ای خوب نیست.